من آدم بیرحمی نیستم. من بلدم آدمها رو با نقصها و نکتههای خوب قبول کنم اما وای از وقتی که کسی میخواد خودش رو بیشتر از چیزی که هست به من نشون بده. من تبدیل میشم به یه ذرهبین بزرگ و به طرز ناجوانمردانهای گافهاش رو بزرگتر میبینم و خودش رو کوچیک و کوچیکتر. قبول دارم این بخشی از ذات انسان هست که سعی کنه خودش رو خوبتر نشون بده و من ابدا نمیخوام تلاش آدمها برای آراستهتر به نظر رسیدن رو تقبیح کنم؛ مساله اونجا واسه من غیر قابل تحمل میشه که... بیخیال بابا صغری کبری چیدن نداره. وقتی زبان انگلیسیت در حد آی.ام.ای.بلکبورد هست و ورمیداری تیکه انگلیسی بیربط میپرونی میون فارسی حرف زدنت؛ وقتی سادهترین کتابهای لازمه روشنفکری عاریتی ایرانی* رو نخوندی و غلط املاییهای متن وبلاگت پهلو به پسرعمه کلاس اولی من میزنه و وقتی مچت رو میگیرن میخوای وانمود کنی که عمدی بوده، وقتی ادعات سر به فلک برمیداره و هیچی نیستی یا مثلا وقتی که در وصف "آدم" حرف میزنی و فلان شغل رو به عنوان مصداق "حقارت" مطرح میکنی من حرصم درمیآد. فقط ازت متنفر نمیشم ها، میخوام خفهات کنم رسما. دلم میخواد لهت کنم. خیلی چیزای دیگه هم هست و من انقدر همین الان از به خاطر آوردن مصادیق عینی این موارد عصبانیام که ممکنه بزنم کیبورد رو بترکونم یا اینکه یه مثالی بزنم که معلوم بشه که منظورم کی بود بنابراین بحث رو همینجا کوک میگیرم.
----
* روشنفکری کلمهی دستمالی شدهای هست و من با کراهت اینجا ازش استفاده کردم. بدون پیشزمینه ذهنی بدی که دارم، دوست دارم بگم باید خودش، خودش رو به بهترین صورت تعریف کنه: یعنی فکری که انقدر روشنه که سایهای وجود نداره که واقعیت رو پنهان کنه. تعریف ایدهآل. اما روشنفکری ایرانی چیزیه که من به عنوان توهین به کار میبرم. یه سری کتاب و نویسنده هستند که باید خونده باشی و چند تا خواننده و هنرپیشه هم که باید فن ِشون باشی و تعدای هم فیلم و کافیشاپ و کافه. این نسخه رو رعایت میکنی و در 4 دیدار اول مهم نیست آشنایی معمولی هست یا دیت، بلغورشون میکنی و اگه انقدر بیشرم هستی که تو روزمره صحبت کردنت و به صورت بیربط فحش به اصطلاح چارحرفی هم با خیال راحت بدی که چه بهتر. تبریک میگم شما روشنفکر ایرانی هستی. واضحه که قصد شماتت و تمسخر کتابخون و فیلم بین ها و کافه رو های حرفهای رو ندارم، دشمنی من با فرم زورچپون شده قضیه هست.
No comments:
Post a Comment