Friday, July 16, 2010

1

ته دیگ ماکارونی

2 comments:

  1. سلام دوستم.امروز هایکوهایی رو که اینجا گذاشته بودی میخوندم وپست قبلیت که مال بیمارستان بود.به نظرم جالب اومد که اسم باریک رو واسه خودت انتخاب کردی،بهت میاد!برام عجیب بود که چرا اینجا اینقدر آرومه..حالا شاید هم آدما میان و میرن ،اما کامنتی نمیذارن؛نمیدونم..این نمای جدید وبلاگتو خیلی دوست دارم،بهش میاد...وبلاگت مثل یه باغ کشف نشده هست که پر ازرگه های باریک نور و نسیمهای خوش عطر بهاریه:) مثل همون باغی که تو فیلم 'زنان بدون مردان',زرین پیداش کرد....خوب بهتره اینا رو تعارف ندونی...شاد باشی

    ReplyDelete
  2. سلام. مرسي كه هي با من مهربوني ميكني پورانزاد. هايكوها رو من ننوشتم؛ يعني اگه پايينشون رو نگاه كني ميبيني كه كار فينيقيه است. جالبه كه نيك نيم باريك رو هم اون اولين بار بهم گفت. به هرحال مرسي از اينهمه تعريف. تو دلم الان كل كارخونه قند و هفت تپه اهواز با هم آب شدن.

    ReplyDelete