Thursday, February 11, 2010

هفتاد ، تو رشده. هفتاد و پنج درشته و به همین ترتیب

می خواستم یه داستان بنویسم،  از یه دختری که خواسته تو مترو از این فروشنده های لباس زیر ، واسه خودش سوتین بخره. بعد هی به شماره های 100 و روی دست خانوم فروشنده نگاه کرده و هی شنیده همه با افتخار گفتن یه "نود" صورتیش رو به من بده و هی هر چی زور زده روش نشده بگه  یه دونه هفتادش رو هم به من بدین، اما خب حال ندارم و بنابراین هر کی می خواد می تونه از این سوژه استفاده کنه.
پایان

No comments:

Post a Comment