Monday, July 12, 2010

Give me freedom, give me fire, give me reason , take me HIGHER*

  نه که آدم فوتبالی ای باشم ها، اما به خاطر بابا و عموهام و خواهرم و دوستم دلم می خواست مارادونا رو جام به  دست ببینم. بازی ها رو نمی دیدم چون حوصله نداشتم . آرژانتین که باخت یه نگاه کردم به تیم های باقیمونده و گفتم اسپانیا رو دوست دارم، حالا حتی اسم یه دونه از بازیکنهاشون رو هم محض نمونه بلد نیستم. اما اسپانیا رو دوست دارم. یعنی کلا اگه بخوام یه جا رو تو دنیا واسه زندگی انتخاب کنم اونجا اسپانیاست. اون دو ماهی که بعد فارغ التحصیلی اونجا بودم انگار خونه ام رو پیدا کرده باشم بهم خوش گذشت. این شد که بیدار موندم و بازی رو دیدم، اسپانیا که برد انگار من برنده شده باشم، انگار همه ی آدمهای گرم و مهربون دنیا به یخ زده های بی مزه ی کائنات دهن کجی کرده باشند.
داشتم از خونه می اومدم بیرون سرتاپا قرمز و زرد پوشیدم. سر تا پا که می گم یعنی از دستمال سر و گوشواره و ماتیک و سایه تا دامن و جوراب و کفش و تی شرت و کیف. تو خیابون دو سه نفر واسم داد کشیدن ویوا اسپین. این بنده خداها هم از اسپانیایی همینو بلدن دیگه. منم هی لبخند گنده می زدم تامبز آپ و وی  و گراسیاس  و ویوا و حتی تعظیم ژاپنی هم کردم.
 رسیدم بیمارستان، از در ایستگاه مرکزی که بیرون اومدم، یکی از بچه های دانشکده رو دیدم که اهل مکزیکه و من همیشه باهاش اسپانیاییم رو تمرین می کنم. از دور داد زد اسپانیا. از این ور داد زدم شیره**! اومد جلو گفت که امروز بچه هایی که شرط بستن رو تیم ها و بچه های اسپانیایی تو فضای آزاد بیمارستان مورنینگ تی می دن.تو هم بیا بریم با هم. منم که از خدا خواسته ساعت نه و نیم دنبالش راه افتادم  و رفتم پشت ساختمون اصلی بیمارستان و گم شدم تو حدود بیست تا آدم که لباس قرمز و زرد تیمشون تنشون بود و پرچم کشورشون رو می بوسیدن و تکون می دادن و حدود صد نفر هم که مهمونهاشون بودن یا کسایی که شرط بسته بودن و اومده بودن پول برنده شدنشون رو بگیرن. بعد این اسپانیایی ها جیغ می کشیدن اسم کشورشون رو با خوشحالی. با افتخار. می پریدن بالا پایین و جیغ می زدن. کل بیمارستان رو گذاشته بودیم رو سرمون. با آهنگ واکا واکا و ویوینگ فلگ رقصیدیم و شیرینی خوردیم. اسپانیایی ها داد زدن گراسیاس سودافریکا. همه داد زدیم و از آفریقای جنوبی تشکر کردیم. یه دفعه چند نفر با هم داد زدن ویوا امریکا. همه داد زدن ویوا امریکا. بعد دیگه هر کدوم از حضار اسم کشورش رو بلند با یه ویوا می گفت. و همه پشت بندش داد می زدن، ویوا جرمنی. ویوا چاینا. ویوا ایتالیا. ویوا مکزیکو. ویوا ایندیا. داد زدم ویوا ایران. همه داد زدن ویوا ایران. بعد کلمه ی ایران با اون لهجه خارجی، از دهن این آدمهای خوشحال که ادا شد من بغض کردم. گیر کردم و نتونستم بگو ویوا ندرلند. نتونستم بگم ویوا راشا. نتونستم بگو ویوا استرالیا. نتونستم بگو ویوا آرجنتینا. موندم تو همون ویوا ایران خودم. گیر کردم تو غم نهفته تو اسم کشورم. کی می شه ما با دل خوش و با صدای بلند بگیم زنده باد ایران؟
---
*Waving Flag
**انقدر اصطلاحات عجیب غریب احتراع می کنم تو اسپانیایی و انگلیسیم به خودش زحمت نداد بپرسه اون "شیره" ای که گفتی یعنی چی

No comments:

Post a Comment